مقالات سیاسی - دوقطبي سازي كاذب

 

دوقطبي سازي كاذب

 

دوقطبي سازي فضاي سياسي كشور هرچند ممكن است براي احزاب و گروه‌هاي سياسي دستاوردهايي بالاخص در رقابتهاي سياسي و انتخاباتي داشته باشد، وليكن بي‌شك تبعاتي نيز از آن براي نظام سياسي و جامعه حاصل خواهد شد كه در اين ميان تجربيات انتخابات رياشت جمهوري نهم و دهم چندان خوش‌آيند نبوده است. اين مدل وقتي خطرناك مي‌شود كه بازي درونس آن به جاي برد - برد به بازي برد - باخت و حتي باخت - باخت بدل گردد! بازي‌هاي پرشدتي كه فضاي جامعه را از وضعيتي عقلاني به سوي احساسي - عاطفي تقليل داده و زمينه‌هاي مناقشات اجتماعي و درگيري و آشوب را فراهم مي‌آورد.

 

* * *

از سوي ديگر برخي بازيگران سياسي حيات و دوام و قوام خود را در قطبي‌سازي رقابت‌هاي انتخاباتي مي‌بييند. اين جريان‌هاي افراطي رمز فعال‌شدن پايگاه اجتماعي خود را در همين دوگانه‌سازي يافته‌اند، چرا كه اميد دارند تا به جاي داشتن برنامه‌اي مشخص، با تخريب رقيب به بسيج نيروها دست يازند.

 

* * *

سردمداران دوقطبي سازي انتخابات آتي را بايد جريان انحرافي دانست كه دوام و بقاي خود را در ايجاد جنجال و تنش و تخريب مي‌بيند. رسانه‌هاي منسوب به اين جريان مدتهاست كه تلاش براي القاء اين دوقطبي را آغاز كرده‌اندكه آخرين و صريحترين نوشته در اين زمينه هفته گذشته در روزنامه ايران با عنوان "مختصات جبهه مخالفان احمدي‌نژاد" درج گرديد كه در آن نويسنده جريان اصولگرا را در كنار اصلاح‌طلبان و فتنه ‌گران و جريان هاشمي و ضدانقلاب و اپوزيسيون در اردوگاه واحدي قرار داده است! و مدعي است كه «شايد پر بيراه نگفته باشيم اگر هاشمي رفسنجاني و همراهان هميشگي‌اش را فرمانده اين جبهه بدانيم.»

 

* * *

جالب آن است جريان هاشمي نيز كه مايل است بار ديگر ميدان ‌دار صحنه انتخابات گردد، راه حيات سياسي خود را در شكل گيري اين دوقطبي مي‌بيند. شايد دور از حقيقت نباشد كه بگوييم طرح شكل گيري دولت وحدت ملي با حضور همه گروه‌هاي سياسي چپ و راست با همين هدف محوريت يافتن هاشمي در انتخابات طرحريزي شده باشد و تلاش دارد تا با دوقطبي سازي هاشمي – احمدي‌نژاد طرح خود را تا پيروزي در انتخابات به پيش برد. بد نيست به اين بخش از نوشتار "تيمور علي عسگري"، مشاور پارلماني مجمع تشخيص مصلحت توجه كنيم كه با صراحت اعلام در يادداشتي داشته است: «احمدي‌نژاد قطعاً در دولت وحدت ملي جايي ندارد. احمدي‌نژاد با سليقه و سبک مديريتي که دارد وحدت‌شکن است و به هيچ وجه وحدت‌آفرين نيست چراکه هر چه موضع‌گيري افراد به دور از افراط در تصميم‌گيري و تصميم‌سازي باشد به دولت وحدت ملي نزديک‌تر مي‌شود و او در طول اين 7 سال نشان داد که کاملاً از اين مسير دور است!»

 

* * *

منطق پندآموزي و عبرت گرفتن از حوادث گذشته آشكار مي‌سازد كه نبايد اجازه داد بازي برد - باخت انتخابات پيشين در انتخابات آتي رياست جمهوري تكرار گردد و بار ديگر سلامت و آرامش انتخابات مخدوش گردد. امروز حفظ آرامش انتخابات اصلي اساسي و اولويت اول انتخابات آتي است كه جريان‌هاي سياسي بايد راهبردها و تاكتيك‌هاي انتخاباتي خود را در درون آن تعريف نمايند. هر حركتي كه در تعارض با اين اصل اساسي شكل گيرد بي‌شك منافع ملي جمهوري اسلامي را هدف قرار داده است. لذا جريان‌هاي سياسي وفادار به انقلاب اسلامي بايد با توجه كامل به ابعاد و زواياي اين بازي انحرافي، از قرار گرفتن در پازل ايشان خودداري كرده و با تعريف صحيح صحنه انتخابات رياست جمهوري، افراطيون را به حاشيه برانند. ضمن آنكه شناخت و اطلاع‌رساني ابعاد اين مساله براي آگاه‌سازي افكارعمومي كه از ميدان‌داري افراطيون خسته شده است، نيز موجب انفعال بيشتر جريان‌هاي افراطي در سطح جامعه و انتخابات آتي خواهد شد.

ادامه نوشته

مقالات سیاسی - اعتراض افراطيون به اصلاح طلبان بدلي!

 

اعتراض افراطيون به اصلاح طلبان بدلي!

 

آخرين اقدام در اين زمينه صدور بيانيه‌ي است منسوب به حزب منحله "مشاركت" كه متن آن در سايت‌هاي بيگانه انتشار يافته و در آن اعلام شده كه در انتخابات رياست جمهوري شركت نخواهند كرد. حزب منحله مشارکت در اين بيانيه که به مناسبت سالگرد تأسيس خود منتشر ساخته است، تصريح کرده که برخي به دنبال "علم کردن اصلاح‌طلبان بدلي" هستند و تأکيد هم کرده که "مردم به خوبي مي‌دانند ‌مواضع اصلاح‌طلبي را از چه کساني بايد بشنوند و پي‌جويي کنند".

 

***

ظاهراً منظور حزب مشارکت از به‌کار بردن عنوان "اصلاح‌طلبان بدلي" در بيانيه اخير خود، اصلاح‌طلباني هستند كه مدتي است مشي ميانه‌روي را اتخاذ كرده‌اند و براي حضور در انتخابات 92 اظهار تمايل کرده‌اند. اين موضع گيري از اوج گرفتن اختلافات درون اردوگاهي اصلاح طلبان حكايت دارد به نحوي كه نشان مي‌دهد صبر افراطيون در برابر ميانه‌رو ها ديگر به سر آمده است تا جايي كه آنها را متهم به بدلي بودن كرده‌اند! اين اختلاف كه در انتخابات اسفندماه 1390 آشكار گرديد، روز به روز بر شكاف اين دو جريان افزوده است.

 

 

***

مجيد محتشمي سخنگوي جبهه اصلاح طلبان : «از دست رفتن دولت اصلاحات و آن را در اختيار جريان راديكال و تندروي اصولگرايان قرار دادن هم ناشي از تباني جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب با مثلا رگه هايي در كشور بوده است»

 

***

ادبيات متوهم گونه بيانيه مشاركت تا جايي است كه صداي دوستان هم‌اردوگاهي را نيز در آورده است. به نحوي كه حتي افراطيون اين اردوگاه نيز زبان به انتقاد گشوده‌اند. به عنوان نمونه "مجتبي واحدي"، روزنامه نگار مطبوعات زنجيره‌اي دوم خرداد كه پس از آغاز فتنه 88، خود را نماينده كروبي در خارج از كشور معرفي مي‌كرد و به تازگي از اين سمت استعفا داده! در مقاله‌اي با عنوان "توهم و خود محور بيني اصلاح طلبانه" به نقد اين بيانيه پرداخته است. وي در بخشي از آن مي‌نويسد:

«خود محور بيني، تنها اشکالي نيست که در بيانيه جديد جبهه مشارکت به چشم مي‌خورد. در اين بيانيه يک «‌توهم در دسر ساز» نيز وجود دارد. جان مايه اين بيانيه اظهار نگراني از ظهور گروهي فريب کار در فضاي سياسي ايران است. به ادعاي  بيانيه جبهه مشارکت و اظهارات  برخي اعضاي آن،  ظاهراً‌ اين گروه خطرناک  از طرف حاکميت مأمويت دارند با جعل عنوان اصلاح طلبي، مردم را بفريبند و  نهايتاً اقشار فريب خورده  را به انجام همان کاري در خرداد ۹۲ تشويق کنند که در اسفند ۹۰ در دماوند انجام شد. در واقع صادر کنندگان بيانيه و هم فکران ايشان دچار اين توهم شده اند که اکثر ايرانيان به « واژه اصلاح طلبي» ارادتي پايان ناپذير دارند و اگر گروهي موفق شود خود را با اين عنوان در جامعه معرفي کند مردمِ شيدا وعاشق، به دنبال آن گروه خواهند رفت. لابد حاکميت هم که به اين «شيدايي ابدي» پي برده، تصميم گرفته عده اي را به عنوان اصلاح طلب معرفي کند تا مردم به عشق آنها به صندوق هاي رأي هجوم بياورند. همين توهم در انتخابت دوره دوم شوراهاي شهر و روستا که در زمستان ۱۳۸۱ برگزارشد گرفتاري هاي فراواني براي اصلاح طلبان به وجود آورد و راه بازگشت اقتدار گريان به مناصب انتخابي را هموار نمود.»

 

***

انتخابات اسفند 90 به خوبي نشان داد كه اين نظام سياسي حاكم نيست كه نيازمند به فعاليت و مشاركت گروه‌ها و شخصيت‌هايي است كه از ملت و نظام طلبكارند! چرا كه در صورت نبود و تحريم انتخابات از جانب آنها شاهد حضور 64 درصد ملتي بوديم كه اتفاقا در انتخابات مجلس هشتم و هفتم (كه تحريم كنندگان امروز انتخابات، حاضرين آن روز بودند!) بيش از  55 درصد شركت نكرده بودند! بلكه اين اصلاح طلبانند كه براي تجديد حيات سياسي خود نيازمند به بازگشتند. لذا تلاش بخش عمده اصلاح طلبان براي بازگشت به قدرت نه براي خدمت به نظام اسلامي است، بلكه از آن جهت است براي هميشه از اذهان عمومي اين ملت فراموش نگردند! همانطور كه احزاب افراطي پرطمطراق‌تر از حزب مشاركت در طول 50 سال اخير توسط ملت به زباله دان تاريخ سپرده شده‌اند.

ادامه نوشته

مقالات سیاسی - راه بازگشت مجدد به صحنه سياست!

 

راه بازگشت مجدد به صحنه سياست!

 

در مورد اينكه چرا نيروهاي دلسوز نظام و ملت حزب الله بر توبه اصلاح طلبان به عنوان مقدمه فعاليت مجدد سياسي تاكيد دارند، بايد به كارنامه اصلاح طلبان در حوادث پس از انتخابات سال 88 توجه نمود و علت را در رفتار سياسي ايشان جستجو كرد. اين جريان در انتخابات سال 88 خواسته يا ناخواسته در پازلي بازي کرد که توسط بيگانگان طراحي شده بود. به واقع آن جريان سياسي محوري كه در درون كشور وظيفه هدايت عمومي سناريوي كودتاي مخملين را برعهده داشت، جريان اصلاح طلب بود كه برخي از اقدامات اين جريان سياسي كه امكان بازگشت آنان به درون قدرت و حاكميت را دشوار ساخته است، چنين مي‌توان برشمرد:

1- اكثريت اتاق فكر فتنه را اعضاي فعال اين جريان تشكيل مي‌دادند كه مروري بر دستگير شدن پس از انتخابات به خوبي اين مساله را مشخص مي‌كند.

2- بخش عمده‌اي از فعالين رسانه‌اي كه در فريب افكار عمومي و القاء دروغ بزرگ "تقلب در انتخابات" نقش داشتند، اعضاي اين جريان بودند.

3- نامزدهاي محوري سناريو فتنه 88 از درون اردوگاه اصلاح طلبان انتخابات گرديدند و اين جريان تا آخرين توان از ايشان حمايت نمود.

4- بخش عمده‌اي از فعالين شبكه‌هاي اجتماعي كه مديريت صحنه آشوب‌ها و اردوكشي‌هاي خياباني را برعهده داشتند، جواناني بودند كه در مكتب سياسي جريان اصلاح طلب درس آموخته بوده و به اين جريان تعلق داشتند.

5- تمامي تجمعاتي كه با هدف اردوكشي‌هاي خياباني و فشار بر نظام سياسي براي تجديدنظر در انتخابات صورت گرفت، توسط دعوتنامه‌هايي شكل گرفت كه توسط احزاب و گروه‌ها و شخصيت‌هاي وابسته به اين جريان سياسي از طريق صدور اطلاعيه و بيانيه اعلام شده بود.

6- اتهامات متعددي كه عليه نظام اسلامي منتشر گرديد اغلب توسط گروه‌هاي سياسي اصلاح طلب صورت گرفت كه با هدف فريب افكار عمومي و تخريب چهره نظام اسلامي دنبال مي‌شد.

7- عدم پايبندي به قانون و پذيرش فرآيند انتخابات از آغاز تا پايان و طرح مطالبات غيرقانوني

8-  متهم ساختن نظام اسلامي به تباني، فساد، ظلم، جنايت و آدم كشي و ....

9- توهين به مقدسات (ارزش‌هاي انقلاب اسلامي، قانون اساسي، حضرت امام خميني(ره)، رهبر معظم انقلاب اسلامي، مراجع عظام تقليد، مسئولين نظام اسلامي، ملت حزب الله، نهادهاي انقلابي، و ... ) توسط برخي از منسوبين به اين جريان و سكوت بخشي ديگر در برابر اين توهين‌ها و اتهامات

10- بهم ريختن مرزبندي بين خودي و غيرخودي و قرار گرفتن در اردوگاهي واحد با اپوزيسيون و ضدانقلاب و دشمنان انقلاب اسلامي براي رسيدن به اهداف سياسي

11- سكوت در برابر موضع‌گيري بيگانگان كه با صراحت از طرح براندازي نظام با محوريت اصلاح طلبان سخن مي‌گفتند و خود را حامي ايشان معرفي‌ مي‌كردند.

...

ادامه نوشته