آيا فتنه گران نگران مرجعيت‌اند!؟

 

 

درست بعد از انتخابات دوم خرداد بود که به برکت! آزادي و توسعه سياسي دولت اصلاحات، چنان فضاي مطبوعات کشور جولانگاه انديشه‌هاي انحرافي قرار گرفت که حتي مهمترين مقدسات ملت که آموزه هاي اسلام و مکتب اهل بيت(ع) باشد در امان نماند و قلم بدستان سکولار و جريان شارلاتانيزم مطبوعاتي بسياري از مسلمات دين از حجاب و عفاف گرفته تا مساله تقليد و مرجعيت را زير سوال بردند.

اوج اين افسارگسيختگي فرهنگي را مي‌توان در سخنراني عضو سازمان نامشروع مجاهدين انقلاب در همدان مشاهده نمود که وي با صراحت ضمن توهين به روحانيت و مراجع عظام تقليد، مساله ضروري تقليد عوام از مراجع را به سخره گرفت. هر چند در آن مقطع نيز اعتراضات گسترده مردمي و صدور حکم ارتداد هاشم آقاجري اين جريان را وادار به عقب نشيني کرد و مجبور نمود تا کمي در پرده سخن بگويد، اما اين حوادث به خوبي نشان ‌داد که اين جريان اعتقادي به جايگاه روحانيت و مراجع ديني به عنوان رهبران مذهبي - اعتقادي جامعه اسلامي نداشته و روشنفکران سکولار را مرجع فکري و ديني خود مي‌داند.

اين جريان با چنين سابقه سياهي که تنها نمونه‌اي از آن اشاره گرديد، امروز در صف حاميان مرجعيت در آمده و به بهانه انتشار مقاله‌اي در يک سايت اصولگرا، خود را حامي مرجعيت معرفي مي‌کند. درج يک يادداشت اعتراضي به مواضع آيت الله وحيد در قبال حوادث پس از انتخابات سال گذشته و فتنه روز عاشورا، هر چند بايد مورد بررسي و نقد قرار گيرد، اما ورود سايتهاي فتنه‌گري چون آينده، جرس و روزآنلاين به اين ميدان و تلاش براي حمايت ظاهري از مرجعيت و متهم کردن جريان اصولگرا به اختلاف با مراجع فريب ديگري است که بايد آن را در قالب سناريوي جنگ رواني فتنه گران ارزيابي نمود.

همه مي‌دانند که نگراني فتنه‌گران نمايش چهره حضرت عباس(ع) در سريال مختارنامه نيست، چرا که اينها پيش از اين بارها به مقدسات توهين کرده و حتي قيام امام حسين(ع) را نيز زير سوال برده‌اند، بلکه مساله آن است که قصد دارند تا با ايجاد اختلاف و درگيري جريان انقلابي و اصولگرا را جرياني منقطع از روحانيت و مراجع عظام تقليد نشان دهند. تفکيکي که مي‌تواند هم به تضعيف جريان اصولگرا و همه مراجع عظام تقليد بينجامد.

مروري بر عملکرد سران فتنه در حوادث سال پيش به خوبي نسبت اين جريان با مراجع عظام تقليد را آشکار مي‌سازد. به عنوان نمونه اين جريان در سال گذشته بيشترين هجمه را به ساحت مرجع عاليقدر شيعه حضرت آيت الله العظمي نوري همداني از خود نشان داد، که اوج آن هتک حرمت معظم له توسط شيخ ساده لوح کروبي بود. وي در نامه‌اي توهين‌آميز به مورخه 26/7/88 خطاب به آيت الله نوري همداني مي‌نويسد: «با تاسف بايد عرض کنم آنچه که از مواضع حضرتعالي در سالهاي اخير و بويژه قضاياي بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم مشاهده شد، بعضا بر خلاف سيره سلف صالح از مراجع معظم ديني مي باشد و اين خطر را پيش مي‌آورد که با شبهه آفريني نسبت به ساحت مقدس مرجعيت شيعه منجر گشته و مفهوم کمک و تعاون به ارباب قدرت از حضرتعالي در برخي اذهان برداشت شود، چيزي که قطعا ً جنابعالي از آن مبرا هستيد ولي چنين تلقي و برداشتي توسط مردم موجب دلسردي و سست اعتقادي مردمان مي‌گردد.«

و سر آخر هتاکانه مي‌نويسد: «بدون اطلاع اظهار نظر نکنيد تا باورهاي آسيب ديده مردم که علماء اسلام را امين دين و ناموس و پناهگاه و امانتدار امانات خود مي‌دانند بازسازي شود.»

با مروري بر عناصر پشت پرده جريان فتنه مي‌توان چنين گفت که اردوگاه فتنه گران به مثابه خيمه‌گاه سپاه کفر در جنگ احزاب مي‌ماند که تمامي گروههاي ضدانقلاب در آن جمع گشته اند و ديگر جايگاهي براي جريانهاي مذهبي باقي نمانده که در صف حاميان فتنه قرار گيرند! با صراحت بايد گفت که جريان فتنه به روحانيت نگاهي ابزاري داشته و براي کسب آبرو و مشروعيت از برخي از آنها ياد مي‌کند و گرنه حتي قرار دادن نام منتظري، صانعي، بيات زنجاني و علي محمد دستغيب در رديف گنجي، مهاجراني، مخملباف، سازگارا  و کديور و سروش نيز ترکيب نامانوسي است که با حقيقت امر فاصله بسيار دارد!

شاهدي بر اين ادعا انتشار يکباره سياهه محسن کديور است که غفلتا وارد بازي شده و با ارسال نامه‌اي به آيت الله العظمي وحيد خراساني( ضمن حمله به ايشان چنين تعيين تکليف مي‌کند: «آيا ايفاي نقش حضرت عباس توسط يک هنرپيشه و پخش عمومي آن، مصداق اهمّ مسائلي است که کيان مذهب را تهديد مي‌کند؟!»

وي در ادامه اين نامه که در سايت جرس(18/9/89) انتشار يافته با ادبياتي توهين آميز خطاب به ايشان مي‌نويسد: «در طول اين ساليان، به ويژه در ربع قرن اخير، بالاخص در اين دو سال آيا هيچ غلط و مسئله اي مهمتر از مسئله ياد شده به حضرت آيت الله گزارش نشده که ارزش اعتراض علني و اعلام خطر و نصيحت و تهديد آشکار مسئولان امر و دعوت جوانان غيرتمند به اعتراض محشرگونه داشته باشد؟»

وي هتاکانه ادامه مي‌دهد: «تمرکز مراجع تقليد تنها بر حفظ حوزه علميه قم و “ظواهر شرعي” بدون توجه به ضرورت “اقامه قسط” و رعايت حقوق مردم مي تواند “باقيمانده ايمان جوانان را نيز بر باد دهد!»

اين نامه به خوبي پارادوکس مذکور در اردوگاه پرآشوب فتنه گران را علني مي‌سازد و نشان مي‌دهد که مرجعيت هيچ جايگاه و اعتباري براي اين جريان ندارد.

سر آخر بايد گفت آنهايي که با مشي و مرام و آراء و نظرات فقهي آيت الله وحيد خراساني آشنا هستند به خوبي مي‌دانند که هيچ نسبتي ميان جريان فتنه و اين مرجع عاليقدر شيعه نمي‌تواند وجود داشته باشد. آيت الله وحيد از مراجع سنتي حوزه هاي علميه است که فتنه گران تاب شنيدن بسياري از مواضع فقهي ايشان را ندارند، چه رسد به اينکه فتاواي ايشان را ملاک عمل شرعي خود قرار دهند. در سالهاي اخير مشي ايشان همواره عدم ورود مستقيم به مسايل سياسي بوده و ايشان اولويت خود را تقويت ارکان فقهي - اعتقادي شيعه قرار داده‌اند. فتنه گران بسيار تلاش کردند تا در اين ايام سخن و عبارتي را از ايشان بر عليه نظام اسلامي مصادره کنند، اما به لطف خداوند متعال تمامي تلاشهاي آنها ناکام ماند و معظم له با تاکيد بر مشي و رويه خود از موضع گيري در مسايل اخير پرهيز نمودند. و به همين خاطر است که فتنه گران مايوس شده به مسايلي از قبيل حاشيه سازي براي سايت الف دلخوش کرده‌اند که ضرورت دارد نيروهاي اصولگرا و حزب اللهي با تدبير خود اين تلاش فتنه گران را نيز ناکام بگذارند.