مقالات سیاسی - به رهنمودهاي استاد گوش جان بسپاريد
به رهنمودهاي استاد گوش جان بسپاريد

هنوز خاطرات شيرين روزهاي بهاري سال 1384 از اذهان بسياري از ملت حزب الله و توده هاي مستضعف جامعه بيرون نيامده است، روزگاري که ملت تصميم گرفت در سطح عاليترين جايگاه اجرايي کشور، بعد از گذشت 16 سال، به جريان اصولگراي اعتماد کند و "مردي از جنس مردم" را بر کرسي قدرت بنشاند.
در آن روز هرچند بيشتر نخبگان فکري - سياسي کشور ترجيح دادند تا از نامزد رقيب احمدي نژاد حمايت کنند، اما بودند معدود بزرگاني که در صف حاميان نامزد اصولگرايان چون گوهري ميدرخشيدند که بيشک حضرت آيت الله مصباح يزدي از جمله اين بزرگواران بود. اين حمايت آنجايي ارج و ارزش واقعي خود را مييافت که به خاطر آوريم حکيم فرزانه انقلاب اسلامي در سال 1378 و در جريان ديدار با دانشجويان در شان و اعتبار آيت الله مصباح چنين فرمودند:
«بنده نزديك به چهل سال است كه جناب آقاي مصباح را ميشناسم و به ايشان به عنوان يك فقيه، فيلسوف، متفكر و صاحب نظر در مسائل اساسي اسلام ارادت قلبي دارم. اگر خداوند متعال به نسل كنوني ما اين توفيق را نداد كه از شخصيتهايي مانند علامه طباطبايي و شهيد مطهري استفاده كند، اما به لطف خدا، اين شخصيت عزيز و عظيم القدر، خلأ آن عزيزان را در زمان ما پر ميكند»
البته از همان ابتداي راه معلوم بود که حمايت و همراهي معظم له به تبعيت و سرسپردگي نخواهد انجاميد و چنين بزرگاني با هيچ فرد و گروهي عهد اخوت نبسته و تا بدانجا حمايت ادامه خواهد يافت که افراد و گروهها در مسير حقيقت و صراط مستقيم حرکت نمايند. ضمن آنکه شان و وظيفه علما و بزرگان ديني است که همواره به عنوان منتقدي دلسوز نقط ضعف را تذکر داده و نکته مثبت را مورد تمجيد و تائيد قرار دهند تا بدين شکل مسئولين اجرايي و جريانهاي سياسي از هرگونه انحراف مصون مانند.
در طول سالهاي پس از سوم تير 1384 نيز حضرت آيت الله مصباح به عنوان يکي از پشتوانههاي دولت اصولگرا با نظرات و رهنمودهاي خود، راهگشايي مسئولين اجرايي بود و با حمايتهاي خود آنان را به حرکت در مسير مستقيم دلگرم نمود.
با قدرت گرفتن روز به روز جريان انحرافي و تلاش براي سوء استفاده از دولت اصولگراي دهم، و انتشار اخباري از ابعاد و زواياي انحراف اين جريان، بسياري از بزرگان و من جمله آيت الله مصباح از روي دلسوزي و مبتني بر وظيفه شرعي و انقلابي، بر آن شدند تا ضمن هشدار و انذار نسبت به شکلگيري تفکر بابيگري، ترويج انديشه انحرافي مکتب ايراني، تقويت جريانهاي مشابه فراماسونري، سوء استفاده از قدرتهاي شيطاني و تمسک به رمالي و جن گيري، مسئولين را به فاصله گرفتن از اين جريان انحرافي و حرکت در مسير صحيح انقلاب اسلامي که تبعيت کامل از رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي است، دعوت نمايند.
متاسفانه اين تذکرات و انتقادات به مذاق اين جريان انحرافي خوش نيامده و اين بار تخريب اين بزرگان را در دستور کار خود قرار دادهاند. به عنوان نمونه يکي از اعضاي تيم انحرافي در پاسخ به نظر يكي از كاربران وبلاگش با کمال وقاحت مينويسد: «از اينکه ميبينم ايشان (آيت الله مصباح) به دست خودشان دارند خودزني ميکنند واقعا متاسف مي شوم... از صميم قلب براي ايشان نگرانم زيرا ايشان به عنوان يک عالم برجسته ديني شهرت پيدا کرده اند و نبايد به راحتي آسيب ببينند.»
بنظر ميرسد اين افراد در نگاهي وارونه، جاي استاد و شاگرد و مرجع و مقلد را اشتباه گرفته و تشخيص و عملکرد خود را ملاک و معيار حق و حقيقت گرفتهاند و حال از بزرگان ميخواهند که تابع محض بوده و تنها به حمايت بپردازند!؟ اين درست همان انحراف اصلي است که زمينه انحرافات ديگر را فراهم آورده و متاسفانه بخشي از آن دامنگير مسئولين اجرايي کشور شده است. لذا خطاب به ايشان بايد گفت که موضع گيري دلسوزانه بزرگان دين نسبت به جريان انحرافي نه تنها موجب خودزني ايشان نخواهد شد که اتفاقا چنين نظرات سنجيدهاي است که زمينه محبوبيت و ماندگاري روحانيت معظم شيعه را در طي 14 قرن گذشته فراهم آورده است و اين جريان انحرافي است که با ايستادگي در برابر اصول و آرمانهاي انقلاب اسلامي دست به خودزني زده و در سراشيبي هلاکت و نابودي قرار گرفته است.
در آخر بايد به اين آقايان گوشزد نمود که بهتر است به جاي تبعيت محض از ليدر مجهول الهويه جريان انحرافي و قبل از تباهي و طرد کامل از جامعه اسلامي، به دامن دلسوزان و مراجع ديني و فکري جامعه اسلامي باز گشته و به سخنان و رهنمودهاي ايشان گوش جان بسپارند، و اين فرموده خداوند متعال را نصب العين خود قرار دهند که: «افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع، ام من لايهدي الا ان يهدي»