مقالات سیاسی - اصولگرايان پيشرو يا اپورتونيستهاي مرتجع
اصولگرايان پيشرو يا اپورتونيستهاي مرتجع

نشريات نوظهور فرقه انحرافي که البته سايتهاي اينترنتي خود را نيز فعال ساختهاند، در اقدامي عوام فريبانه نام "اصولگرايان پيشرو" را براي خود برگزيده و از مخالفين و منتقدين خود با نام "اقتدارطلبان" و "محافظه کاران" ياد ميکنند. اصطلاح و الفاظ مشترکي که از همسايگي اردوگاه فرقه انحرافي با خرگاه جريان فتنه سبز حکايت دارد.
در بررسي اين نامگذاريها به چند نکته ميتوان توجه نمود:
1- اين ادبيات يادآور لفاظيها و بازيهاي زباني است که روشنفکران سکولار اردوگاه دوم خردادکه موج شارلاتانيسم مطبوعاتي را در مطبوعات زنجيره هدايت ميکردند، آغازگر آن بودند. ايشان در آن ايام تلاش داشتند تا با گرته برداري از الفاظ و اصطلاحاتي که در غرب رايج بود، فضاي سياسي کشور را تحليل و تقسيم بندي کنند. البته در اين ميان مفاهيمي که بار مثبت داشتند همواره سهم اين جريان بود و اصطلاحات منفي و برچسبهاي بدنام سهم جريان رقيب!
حتما به خاطر داريد که اولين بار همين افراد بودندکه جريان اصولگراي معتقد به آرمانهاي حضرت امام و مقام معظم رهبري را "محافظه کار" و "اقتدارطلب" ناميدند و خود را "اصلاح طلب" و "پيشرو"!؟
اين سايتها و نشريات خلق الساعه جديد نيز توسط افرادي اداره ميشوند که اغلب آنها سابقه فعاليت در روزنامههاي دوم خردادي را دارند. به واقع اين افراد فعاليت مطبوعاتي خود را با پادويي در خدمت کساني آغاز کردهاند که اغلب آنها يا به جرم شرکت در فتنه 88 در زندان به سر ميبرند و يا مدتهاست که از کشور گريخته و به آغوش بيگانگان و دشمنان انقلاب اسلامي پناه بردهاند. لذا از اين "دست پروردهها" انتظاري بيش از اين نميرود که با همان آموختههاي پيشين در محافل دوم خرداد و ادبيات فتنه گران سخن گويند.
2- "پيشرو" بودن، عنواني نيست که تنها با ادعا و نامگذاري بر فرد يا مجموعه و گروهي بار شود. به واقع پيشرو بودن در صورتي تعين مييابد که شاخصهها و نشانههايي در آن فرد يا مجموعه بروز و ظهور نمايد. مروري برآنچه توسط منسوبين به اين جريان انحرافي عايد ما ميشود آن است که تفکر اين جريان همانطور که بزرگان گفته اند، ملقمهاي از آموزههاي انجمن حجتيه، سنت گرايي، صوفي گري، فراماسونري و حتي آموزههاي رمالان و شيطان پرستاني است که در حوزه معرفت شناسي نسبيت گرايي، در حوزه فرهنگ اباحيگري و در حوزه سياست سکولاريسم، را ترويج ميکنند.
به واقع يافتههاي اين جريان گرتهبرداري و تکرار خرافه ها و سخناني ارتجاعي است که ابطال آنها سالهاست به اثبات رسيده و ديگر خريداري ندارند، چه برسد به آنکه بخواهيم آنها را به عنوان سخنان بديع معرفي کرده و صاحبان آن را "اصولگرايان پيشرو" بناميم!
3- در نظام "امت و امامت" برخاسته از آموزههاي اهل بيت(ع)، امام؛ مکتب شناس تيزبيني است که با شناخت کافي از مکتب و زمانه خويش، مسير حرکت جامعه براي رسيدن به مقصد را مشخص ميکند. در اين ميان گروهها و جريانها پيشرو در نظام اسلامي گروههايي هستند که ضمن ايمان به مکتب، پشت سر رهبري قرار گرفته و وي را در مسير تحقق آرمانها و رسيدن به اهداف ياري ميرسانند. همچنين يک گام جلوتر از تودههاي ملت، جامعه را در تبعيت از رهبري تشويق و با بصيرت افزايي آنها را در ايصال به مقصد رهنمون ميسازند. چنين گروههايي هستند که ميتوانند عنوان "پيشرو بودن" را در نظام اسلامي يدک بکشند.
اما جريانهايي که به جاي حرکت در مسير رهبري، جامعه را به سمت انحراف و انحطاط سوق داده و در جامعه دوگانگي و شکاف ايجاد ميکنند و يا در تبعيت از رهبري چند گام از تودههاي ملت عقبند و با "تاخير فاز" در انتهاي صفوف تبعيت از رهبري قرار دارند، هرگز شايسته انتصاب عنوان "پيشرو" بودن نيستند!
4- سخن آخر آنکه بايد توجه کرد اردوگاه فرقه انحرافي، امروز بدليل فقدان هوادار کافي و بدليل کنار گذاشتن چهرههاي صاحب فکر و باسابقه اصولگرا و ارزشي، از يکسو با ساده لوحان و از سوي ديگر با فرصتطلباني در حال پر شدن است که براي کسب قدرت حاضرند بله قربان گويي عناصري باشند که با افکار ارتجاعي و ارتباطات مشکوک با بيگانگان، مديريت اين اردوگاه را برعهده گرفتهاند. اين مساله حکايت از آن داردکه عنوان "اپورتونيستهاي مرتجع" بيشتر برازنده اين جريان است تا "اصولگرايان پيشرو" که نسبتي با ماهيت اين جريان ندارد.